|
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش اول
مجموعه ای از سوالات مطرح شده درباره جنبش سبز که در این شش ماه به صورت کاملا یکطرفه در رسانه های عمومی منعکس شده و چون هیچ فرصت و رسانه ای برای پاسخ به آنها وجود ندارد ، به تدریج به باور طرفداران سرخ تبدیل می شود که سبزها هیچ پاسخی برای سوالات فراوان ما ندارند! به منظور فراهم سازی زمینه وحدت ، خوب است که سرخ ها به پاسخهای سبزها هم گوش دهند تا ببینند محل اختلافشان در چیست؟ در اصول انقلاب است (همان گونه که تبلیغات رسمی ادعا می کند؟) یا در روشها است؟ اگر در روشها است پس این همه اختلاف منظر چرا؟
به همین دلیل سعی کردم برخی پاسخهای کوتاه را به سوالات عمدتا مشخصی (که در این شش ماهه با کمک تبلیغات رسمی در زبان طرفداران سرخ می چرخد ) از زبان سبزها (آن گونه که در بینشان رایج است) بدهم. من نه سخنگوی سبزها هستم و نه دشمنشان. اما اگر موضوعات را از نقطه ای بنگریم که آنها هم می نگرند، کمک زیادی به فهم منطق و استدلال آنان خواهد کرد و آن هدفی که رهبر انقلاب از راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاهها داشتند محقق خواهد شد. ان شاءالله .
جا دارد از خوانندگان محترم درخواست نمایم سوالها یا جوابهای دیگری را هم اگر به نظرشان می رسد برای من ارسال نمایند. البته با حفظ ادب .با تشکر
1- شما که این همه ادعای جمهوریت و تبعیت از رای مردم را دارید، چرا به رای 24 میلیون از مردم احترام نمی گذارید و آن را گردن نمی نهید؟
پ: اصل اختلاف بر سر همین عددی است که شما می خواهید آن را مبنای استدلال خود قرار دهید. دعوا سر همین 24 میلیون است . اگر این عدد به اعتقاد ما صحیح بود ، که اصلا دعوایی نداشتیم.
2- شما می گویید در انتنخابات تقلب شده ، در حالی که ساز و کار انتخابات در ایران به گونه ای است که تقلب در آن ممکن نیست. شما به معتمدین مردم و فرهنگیان که سر صندوقها بودند اهانت کرده و تهمت تقلب زده اید.
پ: این که گفته شد ساز و کار انتخابات در ایران ، تقلب را غیرممکن می کند؛ تا حدی درست است . زیرا این ساز و کار بگونه ای طراحی شده که تقلبهای بزرگ را رسوا می کند. ما نیز قبول داریم و اتفاقا رسوا شدن تقلب در این انتخابات را نیز نتیجه همین سازوکار می دانیم. زیرا عدم رعایت قوانین و مقررات انتخابات و تخلفات عدیده موجب «عدم اجرای همان سازوکار مربوطه» شد و رسوایی به بار آورد. ضمنا اتهام تقلب به فرهنگیان و معتمدین نیست. عمده ی بحث در مرحله «تجمیع آرا است و صندوقهای بی هویت!». یعنی اتهام متوجه وزارت کشور و ستاد انتخابات است.
3- اگر هم تقلبی بود در حدی نبود که احمدی نژاد رئیس جمهور نشود. شاید یک دو میلیون و نه بیشتر! پس در اصل نتیجه تفاوتی نمی کرد
پ: این استدلال محکمی نیست! زیرا اولا وجود تقلب را اگر پذیرفتی و دانستی که منشاش دولتیان بوده اند باید احتمال تقلب بزرگتر را هم بدهی و آن را بررسی کنی! ثانیا: وقوع تقلب کوچک ارزش آن برنامه ریزی و سرمایه گذاری را نداشت . به قول گوبلز (وزیر تبلیغات هیتلر): اگر می خواهی مردم دروغت را باور کنند، دروغ را هرچه می توانی بزرگتر کن! ( چون مردم احتمال نمی دهند که این قدر گنده دروغ گفته باشی!) ثالثا: شورای نگهبان در سوابق عملکرد خود بدون توجه به تاثیر در نتیجه نهایی بسیاری از صندوقها را ابطال می کرد و این که تقلب کوچک را در زمانی بپذیریم و در زمانی نپذیریم باعث رواج تقلب و جسارت متقلبین خواهد شد.
4- وقتی رهبر انقلاب فرمود که انتخابات را زیر سوال نبرید و دیگر درباره تقلب صحبت نکنید، شما چرا موضوع را دوباره مطرح کردید؟
پ: سکوت درباره تقلب ، می تواند به رواج آرامش و بازگشت وحدت به جامعه کمک کند. و این همان هدف رهبری بود. اما با سکوت، هیچ حقیقتی عوض نمی شود! این که نگوییم تقلب شده، باعث حل شدن مساله نمی شود بلکه صورت مساله را موقتا پاک می کند. از سوی دیگر ، نتیجه این سکوت باید وحدت و آرامش می شد. اما هنوز صدای رهبر از گلوی مبارکش بیرون نیامده بود که طرف متقلب آن را ابزاری برای تطهیر خود و هجوم و حمله به طرف معترض نمود. تا به جای وحدت و آرامش ، موقعیت جدیدی برای تنش و حمله و حذف رقیب فراهم کند! در این موقعیت؛ سکوت به معنای تایید ادعاهای جدید متقلبین علیه معترضین بود.
5- خارجی ها در این مدت خیلی از شما حمایت کردند. همین امر نشان از خوشحالی دشمن از رفتار شما دارد . چرا دست بر نمی دارید؟
پ: خارجی ها اگر در داخل خانواده ما اختلافی ببینند، بدون توجه به طرف حق و طرف باطل، اقدام به دامن زدن به آن، یا تبلیغ آن می کنند. اگر چنین استدلالی بخواهد رواج یابد ما محکوم به آن خواهیم بود که هیچ اختلافی با هم نداشته باشیم چون خارجیها بالاخره خودشان را داخل می کنند ! این استدلال ضعیف و غیرقابل قبولی است . ضمن آن که پس از گذشت سی سال از انقلاب و تکرار این استدلال در رسانه های ما ( که شاید در سالهای اولیه انقلاب کارکرد درستی داشت) به تدریج دشمنان هم فهمیدند که چگونه در چه زمانی از چه طرفی حمایت کنند تا ... نتیجه به نفعشان باشد!! . این امر سابقه زیادی در تاریخ یکصدساله ایران دارد . به نحوی که مردم می گویند انگلیسیها پدرسوخته اند! صد سال بعد می فهمی که از کی پشت پرده حمایت می کرده اند! کتاب مظفر بقایی از انتشارات سازمان اسناد انقلاب اسلامی نشان می دهد که مظفر با همه شعارهای ضد انگلیسی اش ...!! و همه اتهاماتی که به رقبایش می زد که مثلا انگلیسی اند ......!!!
| 
:جستجو
